لجستیک به روایت تاریخ باستان- قسمت دوم

لجستیک به روایت تاریخ باستان- قسمت دوم

کاتب، لوحه سنگی که پیام مهمی روی آن نوشته شده و در آفتاب خشک شده بود را لای دستمالی می پیچید و به دست چاپار می‌داد. چاپار هم در خورجین...

admin

نوسته شده در مهر ۱۹, ۱۳۹۹

اشتراک گذاری:

لجستیک به روایت تاریخ باستان- قسمت دوم

کاتب، لوحه سنگی که پیام مهمی روی آن نوشته شده و در آفتاب خشک شده بود را لای دستمالی می پیچید و به دست چاپار می‌داد. چاپار هم در خورجین اسب آن لوحه را می‌گذاشت و رو به مقصد می‌تاخت.

در سراسر داستان اختراع پست و لجستیک شاید به این فکر نکرده بودید که پیک‌های نخستین چه چیزی را به عنوان نامه یا حکم دولتی با خود جابه‌جا می‌کردند؟ کاغذ اختراع مصری‌ها و بعدها چینی‌ها بودند. ایرانی‌ها مطالبشان را روی الواح می‌نوشتند. الواح گلی که خطوط را روی آن می‌نوشتند و می‌گذاشتند خشک شوند و بعد به سمت مقصد می‌فرستادند. این  الواح سنگی گاهی حاوی پیام‌های مهم و طولانی بود و سوار و اسب با زحمت باید آن را حمل می‌کردند. در نظر بگیرید یک لوح سنگی را به طول و عرض یک متر که بر آن متنی نوشته شده و برای کسی ارسال شده که مثلا در ۱۰۰۰ کیلومتری پایتخت است. متنی که ظرف سه روز باید به مقصد می‌رسید. یکی از قدیمی‌ترین نامه‌هایی که ارسال شده نامه‌ای بوده که پادشاه اروک برای پادشاه دیگری فرستاده است و باج خواسته بود و گفته می‌شود ۱۰ کیلویی وزن داشته است. بخشی از این نامه در موزه فیلادلفیا است.

اما اگر بخواهید بدانید که یک پیک چطور نامه را از جایی به جایی می‌رساند باید نگاهی به کتاب تواریخ هرودوت بیاندازیم. او نوشته است:«  میرنده‌ای نیست که سریعتر از این قاصدان به جایی که بخواهد برسد؛ چنین است چیزی که پارسیان ابداع کرده‌اند: به تعداد تمام روزهای راه، اسب و نفر در فواصل معین مهیا کرده‌اند، یک اسب و یک مرد برای هر منزل روزانه؛ نه برف و نه باران، نه گرما و نه شب نمی‌تواند مانع پیمودن راهی شود که این مردان باید بپیمایند؛ پیک اول پیامی را که در دست دارد به پیک دوم می‌سپارد، دومی به سومی و به همین ترتیب تا سرانجام پیام به مقصد برسد.»

براساس مثالی که هرودت می‌آورد در آن زمان در بازی‌هایی که در یونان برگزار می‌شد بازی به اسم حمل مشعل بود که شبیه دوی امدادی امروز است. یعنی ورزشکاران مشعل را به دونده بعدی می‌سپردند. دقیقا کاری که این پیک‌ها انجام می‌دادند. این پیک‌ها لباس‌های شبیه بهم داشتند که وقتی از جایی رد می‌شدند قابل شناسایی باشند.

داستان پیک‌های بادپای هخامنشی را تنها مورخان یونانی روایت نکردند و سالها بعد مورخان مسلمان نیز به آن‌ها البته از زاویه دید خودشان به آن‌ها اشاره کرده‌اند. نکته جالب این که آن‌ها نظرشان با نظر هرودوت که داریوش را بنیانگذار نظام جابه‌جایی نامه‌ها و اشیا می‌کرد نزدیک‌تر است تا گزنفون.

محمدجریر طبری نویسنده تاریخ طبری نخستین مورخ ایرانی بعد از اسلام است که از سیستم پیک در ایران خبر می دهد و راه اندازی آن را به دارای بزرگ نسبت می‌دهد که پژوهشگران تاریخ اعتقاد دارند داریوش است. او در جلد دوم کتاب تاریخ طبری آورده که در فارس شهر داربگرد را ساخت و اسبان پست را او مرتب کرد. به نوشته طبری به دستور شاه دم اسب‌های پیک را می‌بریدند و به آنها بریده دم می‌گفتند. حمزه اصفهانی در کتاب تاریخ سنی ملوک‌الارض و الانبیاء و ابن بلخی در فارسنامه به مطالبی شبیه این اشاره کرده‌اند.

اما این پیک‌ها را که برخی از آن‌ها باید پیام‌های مهمی را جابه‌جا می کردند را چطور انتخاب می‌کردند هم داستان جالبی دارد. جدا از این که بعضی از پیک‌ها باید تعلیمات خاصی می‌دیدند و از قدرت بدنی خوبی برخوردار بودند باید از خاندان‌های بزرگ و قابل اعتمادی هم بودند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید یکی از لقب‌های داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی به معنای پیک بود. او در دوران ولیعهدی پیک مخصوص شاه یعنی پدرش به شمار می‌آمد. البته گویا داریوش سوم در مقام پیک بهتر از پادشاهی عمل کرد. چرا که او بود که در سه جنگ در مقابل یونانیان و سپاه اسکندر تاب نیاورد و سرانجام باعث برباد رفتن سلسله پادشاهی پدرانش شد.

سپاه اسکندر و جانشینانش هرچند در صدد از بین بردن میراث هخامنشیان بودند اما نظام برید یا چاپارهای آن‌ها را برای ارسال مرسوله‌هایشان حفظ کردند و به جانشینان خود یعنی اشکانیان یا پارتیان سپردند. اشکانیان بعد از به قدرت رسیدن با توجه به رقابت و البته جنگ‌هایی که با رومی‌ها داشتند به تقویت نظام اطلاع رسانی و جابه‌جایی نامه‌ها و بسته‌های خود پرداختند. آن‌ها دو جاده مهم بازرگانی را در اختیار داشتند. یکی از این جاده‌ها از آسیای صغیر به سمت خلیج فارس می‌رفت و جاده دوم که همان راه ابریشم بود از حدود ماد یا همدان امروزی به سمت ترکستان و چین می‌رفت. وجود چاپارها و پیک‌هایی که نامه‌ها و بسته ها را در این مسیر جابه‌جا کنند اهمیت زیادی پیدا می‌کرد.

به نوشته منابع، شاید به دلیل اهمیت چرخش اطلاعات و بسته‌ها در این راه بود که آن‌ها  حتی تعداد چاپارخانه‌ها و پیک‌ها را بیشتر کردند. به طوری که ایزدور خاراکسی یکی از معروفترین مورخان و جغرافی‌دانان که همزمان با میلاد حضرت مسیح در روم زندگی می‌کرد کتابی با عنوان «چاپارخانه‌های پارتی» نوشته است که نشان از اهمیت چاپارخانه‌ها و ارسال مرسوله‌ها در میان اشکانیان دارد. او که همزمان با فرهاد چهارم به ایران آمده است در این کتاب به بهانه توصیف نظام ارسال کالا در میان اشکانیان وضعیت قلمرو پارت را به تصویر می‌کشد. پژوهشگرانی مانند “مالکم کالج” نویسنده کتاب پارتیان معتقد است که او در این کتاب به بهانه اشاره به راه‌های بازرگانی و نظام چارپارخانه‌ها راه نفوذ به پارت را به دشمنان او یعنی رومی‌ها می‌داد. در این کتاب، ایزدور خاراکسی تعداد چاپارخانه‌ها، روستاها و شهرها و مسیر راه‌های تجاری از مرزهای روم تا هندوستان را معرفی کرده و آمار دقیقی از این چاپارخانه‌ها می‌دهد. او در دو ایالت بین‌النهرین و بابل ۷۵ روستا را که دارای ایستگاه چاپارخانه بودند نام می‌برد.

به نوشته این منابع، پیک‌های پارتی از پیک‌های هخامنشی نیز تیزپا‌تر بودند و گفته شده که راه چابک‌سواران پارتی مسافت ۵۶۳ کیلومتر را در عرض دو روز طی می‌کردند.

ساسانیان که جانشینان اشکانیان بودند یک بار دیگر نظام اداری برای جابه‌جایی نامه‌ها و کالاهای خود تدوین کردند. نظامی که با توجه به شواهد تاریخی به دوره هخامنشیان نزدیک‌تر بود.  ساسانیان واحد اداری مستقلی به اسم برید داشتند که وظیفه جابه‌جایی اخبار و نامه‌ها را داشت. فعالیت این واحد اداری به‌خصوص در دوران شاهپور دوم و خسرو انوشیروان به اوج خود رسیده بود. روسای دیوان‌های برید از مهمترین دبیران انتخاب می‌شدند و مقامشان بسیار بالا بود. براساس منابع ایزد گشنسب و رام برزین روسای دیوان برید در زمان خسرو انوشیروان و خسرو پرویز بودند.

مهمترین وظایف دیوان برید در دوران ساسانی کسب اخبار و انتشار آن به صورت پنهان یا آشکار برای شخص شاه و جمع آوری مرسولات اداری و توزیع آن‌ها در دیوان‌های مختلف و جابه‌جایی اشیای مردم بود.

آن‌ها وظیفه نگاهداری و حفاظت از تاسیسات پستی، مثل چاپارخانه‌ها مسیر چاپارها، پله‌ها ، فراهم کردن ابزار کار برای جابه‌جایی بسته‌ها و نامه‌ها مانند کیسه‌های نامه و خرید اسب و ستور و علوفه را بر عهده داشتند. روسای دیوان برید و پیک‌ها باید سوگند می‌خوردند که از این نامه‌ها، اسناد اداری و اشیا حفاظت کنند.

در این زمان بود که کلماتی چون چاپار و قاصد و پیک وارد ادبیات شد. پستچی یا کسی که نامه‌ها را تحویل می‌داد چاکر برید هم گفته می شد. دفتری هم در دیوان وجود داشت که در آن تعداد نامه‌ها و کیسه های پستی با تاریخ ثبت می‌کردند و درون صندوقی می‌گذاشتند تا بعد از مهر و موم شدن به کالسکه‌ها یا اسب‌ها سپرده شود و آن‌ها را جابه‌جا کنند. در این دوران واژگانی چون ایوبرد که چاپار یک اسبه و دو برد چاپار دو اسبه و سه برد چاپار سه اسبه هم وجود داشت. گاهی به خاطر سنگینی و ازیاد کیسه‌های پست یک اسب نمی توانست از پس آن بر بیاید و دو اسب دیگر را به کمکش می‌بردند. البته در این زمان کمتر الواح گلی به عنوان وسیله نگارش استفاده می‌شد.

هر بسته یا نامه‌ای که وارد دیوان برید می‌شد باید ثبت و بعد از آن تحویل مسئولی می‌شد که دسته بندی و آن را ارسال نماید. این نامه‌ها روی الواح گلی و سنگی تا پرنیان و پوست و کاغذ بردی و چینی نگارش می‌شد.

دیوان برید همان طور که از هخامنشیان به یونانیان رسید یکی از میراثی بود که از ساسانیان به مسلمان منتقل شد.

محقق: فرزانه ابراهیم‌زاده

admin

نوسته شده در مهر ۱۹, ۱۳۹۹

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید

در این مطلب بخوانید:

Table of Contents

آخرین مطالب